English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (623 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bay U دفاع کردن درمقابل
bayed U دفاع کردن درمقابل
baying U دفاع کردن درمقابل
bays U دفاع کردن درمقابل
to keep at bay U دفاع کردن درمقابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to defend oneself [against] U از خود دفاع کردن [درمقابل]
Other Matches
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
braced U درمقابل فشارمقاومت کردن
shields U حفافت کردن درمقابل
brace U درمقابل فشارمقاومت کردن
shield U حفافت کردن درمقابل
To make a stand against injustice. U درمقابل ستم ایستادگی کردن
To stand up to someone . To assert oneself. U درمقابل کسی قد علم کردن
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
answering U دفاع کردن
assert U دفاع کردن از
ward off U دفاع کردن
propugn U دفاع کردن از
answers U دفاع کردن
fend U دفاع کردن
makki U دفاع کردن
plead U دفاع کردن
asserted U دفاع کردن از
answered U دفاع کردن
asserts U دفاع کردن از
to make a d. U دفاع کردن
advocated U دفاع کردن
advocates U دفاع کردن
asserting U دفاع کردن از
answer U دفاع کردن
advocating U دفاع کردن
implead U دفاع کردن
advocate U دفاع کردن
pleads U دفاع کردن
defend U دفاع کردن
defend U دفاع کردن از
defends U دفاع کردن از
deraign U دفاع کردن
say a good word for U دفاع کردن
to defend [from] U دفاع کردن [از]
defends U دفاع کردن
defended U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن
to stick up for U دفاع کردن از
buckler U دفاع کردن
defending U دفاع کردن از
defending U دفاع کردن
pleaded U دفاع کردن
breast U باسینه دفاع کردن
breasts U باسینه دفاع کردن
parried U سد کردن دفاع مستقیم
parrying U سد کردن دفاع مستقیم
champions U مبارزه دفاع کردن از
championing U مبارزه دفاع کردن از
championed U مبارزه دفاع کردن از
defense U دفاع کردن استحکامات
champion U مبارزه دفاع کردن از
defenses U دفاع کردن استحکامات
defence U دفاع کردن استحکامات
parry U سد کردن دفاع مستقیم
speak out <idiom> U دفاع کردن از چیزی
parries U سد کردن دفاع مستقیم
assert oneself U از حق خود دفاع کردن
eot geo reo U باز کردن دفاع ضربدری
detachment parry U دفاع با دور کردن شمشیرحریف
bield U شجاع شدن دفاع کردن
mayhen U ازوسیله دفاع محروم کردن
on the other side <adv.> U درمقابل
on the other hand <adv.> U درمقابل
by the same token <adv.> U درمقابل
at the same time [on the other hand] <adv.> U درمقابل
apart from that <adv.> U درمقابل
alternatively <adv.> U درمقابل
otherwise <adv.> U درمقابل
against U درمقابل
on the other hand <idiom> U درمقابل
cut it with a knife U درمقابل
in contrast with U درمقابل
in d. from U درمقابل
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
gainst U برعلیه درمقابل
for U درمقابل برله
against payment U درمقابل وجه
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to vindicate a religion U دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
vis-a-vis U شخص روبرو درمقابل
little frog in a big pond <idiom> U قطرهای درمقابل دریا
in security for U یعنوان وثیقه درمقابل
vis a vis U شخص روبرو درمقابل
thermistor U الت مقاوم درمقابل برق
defendants U مقاوم درمقابل زور و فشار
defendant U مقاوم درمقابل زور و فشار
thermolabile U بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
earthquake proof foundation U غیر مقاوم درمقابل زلزله
v U مخفف versus به معنی درمقابل
defense U دفاع وزارت دفاع
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
vindicating U دفاع کردن از محقق کردن
vindicated U دفاع کردن از محقق کردن
vindicate U دفاع کردن از محقق کردن
vindicates U دفاع کردن از محقق کردن
It sinds into insignificance beside his invention . U این درمقابل اختراع اوهیچ است
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
counterpose U درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
robustness U قدرت پوشش یک سیستم وتوانایی آن درمقابل ضربه وافتادن
d/a U acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
creditor's bill U رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
stiffer U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
stiff U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
knee brace U پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
parliamentarism U سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
to pay against receipt U در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
white hope U بوکسور سفیدپوست درمقابل بوکسور سیاه پوست
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
thermal stress U ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
answers U دفاع
defends U دفاع
defending U دفاع
parried U دفاع
vindication U دفاع
defended U دفاع
parries U دفاع
pleading U دفاع
answer U دفاع
advocation U دفاع
answered U دفاع
defend U دفاع
parrying U دفاع
answering U دفاع
defence U دفاع
czech defence U دفاع چک
parry U دفاع
tae U دفاع با پا
defense U دفاع
defenses U دفاع
advocacy U دفاع
one man block U تک دفاع
fencing U دفاع
munition U دفاع
apologias U دفاع
apologia U دفاع
uncovered U بی دفاع
blocked U دفاع
blocks U دفاع
block U دفاع
position defense U دفاع یا پدافندثابت
national defense U دفاع ملی
sham plea U دفاع ناموجه
position defense U دفاع موضعی
open U بی دفاع واریز نش
department of defense U وزارت دفاع
meran defence U دفاع مران
age ake U دفاع بالارونده
ball hawking U دفاع خوب
defensive board U دفاع سبد
daylight U نفوذ در دفاع
backfield U دفاع نفوذی
opened U خط بازبی دفاع
pirc defence U دفاع پیرک
penetrates U نفوذ در دفاع
d. armour U اسلحه دفاع
national defence U دفاع ملی
dog U دفاع بسته
soto uke U دفاع از خارج
indefensible U غیرقابل دفاع
damiano's defence U دفاع دامیانو
mikazuki uke ushiro geri U دفاع هلالی
scandinavian defence U دفاع اسکاندیناویایی
sham plea U دفاع پوچ
penetrated U نفوذ در دفاع
fencible U قابل دفاع
simple parry U دفاع ساده
defensible U دفاع کردنی
kake uke U دفاع قلابی
deliberate defense U دفاع بافرصت
composite defense U دفاع مرکب
indefensibility U دفاع ناپذیری
openings U شکافتن دفاع
opening U شکافتن دفاع
penetrate U نفوذ در دفاع
secretary of defense U وزیر دفاع
active defense U دفاع عامل
juji uke U دفاع ضربدری
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
ego defence U دفاع خود
defense in place U دفاع در محل
kwon U دفاع با دست
catenaccio U دفاع بتونی
defensible U دفاع پذیر
open U خط بازبی دفاع
polish defence U دفاع لهستانی
secretary of state for defence U وزیر دفاع
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com